چه کسی ست که نداند "میعاد در سپیده دم" رمانی ست از رومن گاری
۲۵.۷.۸۸
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
skip to main |
skip to sidebar
در کافه کاسپینو، هنر آماتورها سرو می شود
خوراک ِاین کافه دستپخت آشپزهایی بازیگوش است که سوت‌زنان به اینجا می‌آیند تا قصّه‌ای
برای تـابه های من تعریف کنند و زود بروند.
من فقط شرحی در عنوانشان می‌نویسم،
که در آن بی تقصیرند.
برای تـابه های من تعریف کنند و زود بروند.
من فقط شرحی در عنوانشان می‌نویسم،
که در آن بی تقصیرند.
بايگانی
-
▼
09
(425)
- ◄ 11/29 - 12/06 (7)
- ◄ 11/15 - 11/22 (10)
- ◄ 11/08 - 11/15 (29)
- ◄ 11/01 - 11/08 (31)
- ◄ 10/25 - 11/01 (44)
- ◄ 10/18 - 10/25 (39)
-
▼
10/11 - 10/18
(104)
- تناسخ چارلز بوکوفسکی
- زویی
- وصیت نامه ی پدربزرگ
- گورهایی که از یاد رفت
- مائده ای در برابر لختی ات می گذارم
- پنجره های گس اتاقک سیرک
- سطح افق، قهوه ای رنگ است
- دختری برای میعاد در سپیده دم
- دلمشغولی مردگان
- سنگ کوچکی بر شیشه ی خانه ی کریستف کیشلوفسکی
- من و او
- ملودرام
- «فرنی»ها - 1
- همیشه پای یک چتر در میان است
- آوازهای راهبه ی جوان
- دلخوشی های دست آموز
- کمدهای مطلّقه
- «خلوت گزیده»گی
- کافه کتاب
- ارجاعات براتیگانی
- کلیله گرافی
- نئوکلاسیک ها
- گاهی پولیورش را بهتر از خوش به یاد می آورد
- مرحم
- از آن «من همیشه سردم است، او همیشه گرمش.»های گینزب...
- بسته ی پیشنهادی
- فست فودی ها وقت ِ دوست داشته شدن ندارند
- تطابق
- یک پیغام جارموشی
- خواب زدگی ِخورشید
- لطفاً شما هم برایش دست تکان بدهید
- کجا رفتند مرغان آواره ی تابستان؟
- خانه ی دکتر اومبرتو اکو
- هنوز نفهمیده ام زرّافه چرا شاخ دارد؟
- همیشه "سنگهای آسمان را با سبوهای زمین" جنگ نیست
- اساساً بعضی خانه ها میعادستیزند
- یکروز کاپیتانی بود که لنگرش را کند تا هیچ جا لنگر ...
- عاشقانه هایی برای یک شام - 2
- تغزّل های کافه ی حسرت
- تناسخ یخچالی
- صله ی رحم
- روی نزدیکترین بام فرود آمد. گوزن را به دودکش بست و...
- آگهی: سرزمین موعود
- توازن
- پارتیزان
- فیگوراتیو!
- جامه هایی نیز مشتاق ریاضت اند
- there's a something about her
- محض نور صبحگاهی
- نغمه برای اتاقهایی با کف سوراخ سوراخ
- همیشه بی قرارند کتابها در کتابخانه های عمومی
- "تو داری با من حرف می زنی؟"
- قیلوله گی
- سبکی -2
- شغل آزاد
- "همه"ی آدم ها از "همه"چیز بیزارند
- دلخوشی های کاکتوسی ِزنی که خودش چراغ ها را خاموش م...
- پارکینگ آپارتمان ِآقای بادکنک فروش
- سالک تمشک
- کومه
- کارت پستال
- ژانر: عصای موسی
- نوستالژی
- شغل آینده: شهردار شهربازی
- پناهندگی
- انبار اسلحه ی دختر نوجوان
- کاناپه های بی دفاع
- عاشقانه ای برای یک وعده شام
- گزارش کار آقای باغچه بان
- و نویسنده های پیر شبیه ماشین تحریرشان می شوند
- اگر چوپانها به جای نی، پیانو بزنند...
- ژانر: تمام وسوسه های زمین
- ارثیه ی مادربزرگ
- no heartland for old hunters
- آگهی: پیداشده
- یکی هست که بشنود
- بچه ها مثل حلزون رد می گذارند
- همه ی دوچرخه سوارها می دانند «کورسی» موضوع دیگری ست
- عکس دستکاری شده ی مردی که در میان درختها گم شد
- تلاش ستایش آمیز عکاس سفیدپوستی که می خواست تاریخ ر...
- توشه آخرت
- استراحتگاه معتمدین شهر
- آیین خرید
- آبهایی که هوس خوردن شهر می کنند
- به این آقا خوشمزه ترین اسم دنیا را داده اند
- کرشمه های جنگلی
- یک عاشقانه ای بین خزه ها و سنگها هست.
- تحت تعقیب!
- یه بارم بدون جوراب امتحان کن سیندرلا
- سربلند
- عملیات لرزاندن استخوان آقای هاپر
- ♥
- از خاطرات یک سنجاق سر
- مشکلات قایم باشکی ِدوست زرافه ام
- سبکی
- قایقم را خواب برد
- کتابهایی که اجازه دارند تو سرت بخورند
- بگذار که نور سرریز شود
- عاشقانه هایی برای یک پل
- پارک های بی قرار
- ◄ 10/04 - 10/11 (133)
- ◄ 09/27 - 10/04 (20)
- ◄ 09/20 - 09/27 (7)
- ◄ 09/13 - 09/20 (1)
Follow
*
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر